در مورد تمایز شیفتگان حقوق یا خدمت


جنجال اخیر افشای فیش های حقوقی مسئله ای در خور توجه به سبب عدم شفافیت در سیستم مدیریت و هنجار سازی های پوشالین عده ای برای ادای ژست خدمت در مناصب دولتی و چشم پوشی از صرفه مالی به بهای خدمت به مردم است. این در حالی است که مناصب دولتی علاوه بر ایجاد رانت خود منبعی مطمئن برای دریافت وجوهات کلان از خزانه داری بیت المال با عناوین ذیل حقوق و دستمزد  برای عده ای شده است. و شاید اکنون روشن میشود که چرا عده ای برای کسب مشاغل مدیریتی دولتی به انواع لابی های سیاسی و اجتماعی روی می آورند و حتی منافع ملی را زیر پای میگذارند. دعوی این جور مدیران دعوی خدمت نیست دعوی جیب گشاد و تشنه زر و زور است.
به نظرم هیچ اشکالی ندارد یک قاضی، یک فرمانده نظامی، یک دیپلمات مجرب،یک پزشک حاذق، یک مدیر ارشد سیاسی و اقتصادی و یا نماینده مجلس حقوق بالا دریافت کنند چیزی که در همه کشور های دنیا از کمونیست تا کاپیتالیست و مسلمانان و بودایی اتفاق می افتد بلکه آنچه مهم است شفاف بودن این دریافت ها و اطمینان مردم به انجام صادقانه وظایف معادل حقوق دریافتی و عدم منت گذاشتن به سر خلق با ژست خادمانی که برای خدمت قید دنیا را زده اند و فقط برای نوکری و اجر اخروی مناصب نان و آب دار را پذیرفته اند.
شفافیت اگر باشد ضمن پذیرش اجتماع و هنجار شدن خدمت خاص در ازای دستمزد خاص مجالی برای افشاء نمی ماند.
در این موقع اگر کسی از حقوق کلان گذشت و حقوق تعیین شده را دریافت نکرد شاید بتوان او را خدمتگزار بی چشمداشت مالی پنداشت.

    آمریکا و خیلی از کشور ها این شفافیت را انجام داده اند به نظرم برازنده جمهوری اسلامی است در مورد شفافیت در حقوق و دستمزد مدیران از این کشور ها جلو تر باشد.
به نمونه های زیر توجه کنید.
(منبع لینک ها کانال کیوان ابراهیمی)

میزان حقوق مقام‌های ارشد حکومت امریکا از گذشته تا سال ۲۰۱۵ را ببینید:
https://pressgallery.house.gov/member-data/salaries

نسبت قابل توجهی از این مبالغ، کسر مالیاتی می‌شود و هر چه میزان حقوق یک فرد در امریکا بیشتر باشد، درصد افزون‌تری از آن را بایستی به عنوان تکس بپردازد.

این هم حقوق سالانه‌ی پرداختی به سناتورها از سال ۱۷۸۹ تاکنون:
http://www.senate.gov/artandhistory/history/common/briefing/senate_salaries.htm

پنداری برای نقش حاکمیت در پویایی اقتصاد هنر

جواد وکیلی:
💢 پنداری برای نقش حاکمیت در پویایی اقتصاد هنر

اقتصاد هنر نیاز به حمایت جدی حاکمیت دارد به این مثال توجه کنید 👇
سلطان محمود غزنوی یک پادشاه خونریز و جنگاور با زبان و نژاد ترک برای تدوین و تالیف شاهنامه‌ای که به زبان پارسی اصیل خواهد بود و قرار نبود در ابیات آن از جنگاوری ها و دلاوری های او شعری سروده شود برای هر بیت شعر یک سکه طلا بودجه تعیین میکند، سی هزار بیت شعر میشود سی هزار سکه طلا چیزی معادل یا بیشتر از سی میلیارد تومان امروز به یک شاعر فارسی برای پاسداشت ادبیات کهن فارسی بودجه تعلق میگیرد (بگذریم که برای تعصبات مذهبی و تشیع فردوسی چانه زنی انجام شد لکن آخرش این بودجه سوار بر شتران به طوس روانه شد ) و این سرمایه گذاری در ایجاد انگیزه اولیه تالیف شاهنامه موثر بوده است.
در تاریخ شاهد آن بوده ایم که حتی تیمور لنگ حاکم خونریز مغول جایگاه هنرمندان و شعرا را رفیع میدانسته و به آنها حتی پس از فتح شهر ها و کشتن عامه مردم احترام میگذاشته است (مثال حافظ شیرازی ) و حتی هنرمندان و شعرا را به سمرقند و بخارا کوچ میداده است تا مایه مباهات حکمروایی وی باشند.
شعرا، معماران، هنرمندان، پیکره تراشان و خطاطان و نقاشان و ادباء همیشه مورد حمایت جدی شاهان و حاکمان بوده اند تا توانسته اند گوهر متعالی تجربه و هنر خود را به عموم مردم در طی قرون ارائه دهند.
باید بدانیم که هنرمند برای خلق اثر هنری باید تمرکز داشته و فارغ از دغدغه های ناهمگون معیشتی به فعالیت هنری و فرهنگی پرداخته و یا در پی کسب تجربه و دانش برای غنای هنر و آموخته های خود باشد.
لذا به نظر من هر چه از ریخت و پاش های متفرقه در هزینه های جاری دستگاه های دولتی بکاهیم و به بالندگی و تجلی و معرفی هنر هنرمندان این مرز بوم بپردازیم گنجینه هایی ذی قیمت افتخار آفرین برای نسل های آینده ایران اسلامی پدید خواهیم آورد که مایه مباهات کشور ایران و حتی تامین منافع اقتصادی و حتی مالی در جامعه جهانی خواهد شد. مثال عینی این عرایض استفاده کلان فرانسه از میراث و مصنوعات هنرمندان جهان در موزه لوور و دیگر مراکز هنری خود به عنوان محور صنعت پر رونق و درآمد زای گردشگری این کشور می باشد.
از سویی دیگر باید ضمن فرهنگ سازی ارتقاء و تثبیت جایگاه استفاده از محصولات فرهنگی و هنری در سبد هزینه های خانوار های ایرانی نسبت به ایجاد فرایند های روان و منضبط تجارت آثار و سرمایه های هنری در عرصه بازار بین‌المللی آثار هنری و شهرت افزایی هنرمندان با استفاده از ابزار های نوین بازاریابی و رسانه ای در تراز جهانی کوشا باشیم.
البته در پی اقدامات تحرک بخش به اقتصاد هنر باید به آموزش و پرورش هنرمندان متعهد به هنر متعالی توحیدی و اسلامی برای رسیدن به آرمان های تمدن اسلامی توجه داشته باشیم.
شاید کوچکترین گام در عرصه اقتصاد هنر تحریک تقاضا با سوق دادن مردم به حضور در اماکن عرضه محصولات هنری و فرهنگی همچنین استفاده از خدمات هنری همه هنرمندان توسط اقشار مردم و دستگاه های اجرایی و حمایت از ایجاد بستر های مناسب برای بازاریابی آثار هنرمندان ایرانی است.

جواد وکیلی /
14 خرداد 1395
Telegram.me/javad_vakili